بررسی‌های باستان‌سنجی در محوطه‌ی اورارتویی قلعه‌بسطام با استفاده از روش مغناطیس‌سنجی

23 فروردین 1402

روش مغناطیس‌سنجی به دلیل نداشتن اثرات مخرب محیطی یکی از بهترین روش‌ها در اکتشافات باستان‌شناسی به شمار می‌آید. قلعه اورارتویی بسطام با 80 هکتار مساحت یکی از سه قلعه بزرگ اورارتوها در شمال‌غرب ایران است که در 9 کیلومتری شهر قره‌ضیاءالدین در شمال استان آذربایجان‌غربی واقع شده است. هدف از انجام این پژوهش، شناخت بهتر این محوطه با استفاده از دانش نوین و شیوه‌های جدید بررسی در باستان‌شناسی بدون کوچکترین دخالت در محوطه است. پرسش مطرح‌شده در این پژوهش درخصوص شناسایی معماری اورارتوها در بخش محوطه مسکونی و بخش شرقی قلعه است. این پژوهش با استفاده از روش مغناطیس‌سنجی به شناسایی ساختارهای زیرسطحی محوطه باستانی قلعه‌بسطام پرداخته است. به این منظور داده‌های مغناطیس‌سنجی در محدوده موردنظر برداشت شده و پس از تصحیحات لازم روی داده‌ها، نقشه‌های آنومالی مغناطیسی تهیه گردید. نقشه‌های حاصل از بررسی مغناطیس‌سنجی و داده‌های به دست آمده از گمانه‌های باستان‌شناسی نشان‌دهنده وجود ساختارهای معماری منظم و مترا کم در بخش محله مسکونی است. فضاهای معماری درجهت شرقی-غربی و در امتداد هم گسترش یافته‌اند و از قطعات سنگ در ابعاد بزرگ و متوسط با مات گل در ساخت آنها استفاده شده است.
ساختار معماری در بخش شرقی شامل بناهای تک ًواحدی است که احتمالا برای استفاده طبقات
پایین جامعه بوده است. در جنوب قلعه بقایای لایه‌های خاکستر و کف سنگ‌فرش به دست آمده
که نشان‌دهنده وجود لایه‌های استقراری اورارتویی است و در سمت غرب قلعه در امتداد رودخانه آغ‌چای بخشی از بقایای کانال آبرسانی دیده می‌شود که نشان‌دهنده استفاده ساکنان از این کانال جهت تأمین آب قلعه است که از قطعات سنگ با مات گل و آهک ساخته شده است.

اورارتوها یکی از حکومت‌های مقتدر نیمه اول هزاره اول قبل از میلاد بودند که همزمان با دولت مانا و امپراتوری آشور در معادلات سیاسی و موازنه قدرت در شمال‌غرب ایران و شمال بین‌النهرین نقش اساسی ایفا می‌کردند. مطالعات اورارتوشناسی، دیرزمانی است که درکنار مطالعات آشورشناسی، ماناشناسی و مطالعات باستان‌شناسی عصرآهن هزاره اول قبل از میلاد در ایران، آسیای صغیر و بین‌النهرین پیش رفته و نقش کلیدی ایفا می‌کند. همسایگی سه حکومت اورارتو، آشور و مانا، باعث تأثیرات و تعامات فرهنگی در بین آنها شده که از موارد مهم در مطالعات باستان‌شناسی شمال‌غرب ایران به شمار می‌آید. در سده‌های هشتم و هفتم قبل از میلاد اورارتوها بر بخشهایی از حوضه دریاچه ارومیه سیطره یافتند که حضور آنها در این منطقه را در بقایای معماری محوطه مهم قلعه‌بسطام می‌توان مشاهده کرد. هدف از انجام این پژوهش شناخت بهتر محوطه اورارتویی قلعه‌بسطام با استفاده از دانش نوین و شیوههای جدید بررسی در باستان‌شناسی بدون کوچکترین دخالت در محوطه است که در این راستا مطالعات مغناطیس‌سنجی می‌تواند بسیار راهگشا باشد.
دانش ژئوفیزیک به عنوان یکی از شاخه‌های علوم زمین از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است. ژئوفیزیک اکتشافی، بخشی از دانش ژئوفیزیک است که در ا کتشافات باستان‌شناسی کاربرد مهم و اساسی دارد که با ارزیابی تغییرات فیزیکی در زمین به مدل‌سازی و تفسیر ساختارهای زیرزمین می‌پردازد (امین‌پور، 1380). از میان روش‌های مختلف ژئوفیزیکی که در زمین‌شناسی، اکتشافات معدن و ذخایر زیرزمینی استفاده می‌شود، روش‌های مغناطیسسنجی، ژئوالکتریک، الکترومغناطیس و الکترواستاتیک، بیشتر در باستان‌شناسی استفاده می‌شود و در این میان روش مغناطیس‌سنجی پرکاربردترین و سریع‌ترین روش در بررسی محوطه‌های باستانی است (محمدخانی، 1398: 2570).
هزینه کم و سرعت بالا در مقایسه با دیگر روش‌های ژئوفیزیکی باعث شده است تا از این روش به خصوص در پروژه‌های در سطح وسیع استفاده شود (محمدخانی، ، 1398: 2570؛ سرلک و آقاجانی، 1395: 21). در روش مغناطیس‌سنجی، جریان مغناطیسی زمین اندازه‌گیری می‌شود و با تغییر در مقادیر مورد اندازه‌گیری در یک محوطه نسبت به محیط اطراف آن و انجام پردازش‌های ویژه بر روی داده‌ها، درنهایت با تهیه نقشه‌های مغناطیسی، می‌توان یک ناهنجاری که نسبت به اطراف دارای تفاوت مغناطیسی محسوس است را در زیرسطح زمین آشکار نماید. با این روش می‌توان در یک‌روز حدود یک هکتار برداشت مغناطیسی انجام داد (محمدخانی، ، 1398: 2570).
از مزایایی استفاده از روش‌های زئوفیریک، مکان‌یابی دقیق ساختارهای باستانی و آثار زیرسطحی است که به هدفمندی کاوش‌های باستان‌شناسی کمک فراوان می‌نماید. این امر به خصوص در مناطقی که وجود آثار قابل پیش‌بینی بوده، ولی به علت قرار گرفتن در زیر آبرفت‌ها و رسوبات جوان در ظاهر هیچگونه اثری از آنها دیده نمی‌شود، کاربرد پیدا می‌کند. اهمیت دیگر آن، کم کردن هزینه عملیات کاوش است که با محدودشدن مرزهای کاری و صرف زمان کمتر و انجام سریعتر کاوش می‌توان به آن دستیافت. بدین وسیله روش‌های ژئوفیزیکی جستجویی را که موردنیاز باستان‌شناسی است با سرعت و بدون تخریب انجام می‌دهند (امین‌پور، 1380: 4؛ محمدخانی، 1398: 72 – 2571)؛ بنابراین می‌توان چنین بیان کرد که روش‌های ژئوفیزیکی هرکدام به نوبه خود قابلیت زیادی در اکتشافات مواد و ساختارهای باستانی دارند که در شناسایی و بازسازی ساختار معماری مدفون در خاک، تعیین محل، اندازه و عمق آثار باستانی (تشخیص نقشه بناهای مدفون، بقایای پی‌ها و دیوارها و تعیین جنس مواد سازنده آنها (خشت، آجر و سنگ)، تعیین راهروها، سنگ‌فرش و آجرفرش، تعیین محل آرامگاه‌ها، پل‌ها، تعیین محل و ابعاد معادن باستانی و تعیین محل کوره‌های مدفون مربوط به ذوب فلزات، تعیین محل کوره‌های مدفون در مناطق مسکونی برای پخت سفال، بقایای ظروف و اشیاء سفالی، تعیین محل ضخامت خاک‌های سوخته لایه‌های خاکستر و خاکهای دست‌خورده توسط بشر به کار می‌روند (محمدخانی و نظیف، 1397: 5؛ امین‌پور، 1380: 5)، شایان ذکر است که در استفاده از روش‌های ژئوفیزیکی، محدودیت‌های مانند آلودگی آهنی در خاک، کابل‌های برق و حصارکشی‌های موجود در منطقه، توسعه اراضی کشاورزی، مواد صنعتی، رشد زندگی شهرنشینی و ارتباطات وجود دارد که سبب ایجاد نوفه‌های در داده‌های تولیدی در برخی از روش‌های ژئوفیزیکی می‌شوند (محمدخانی، 1398: 2573). هدف از این کار پژوهشی شناسایی ساختارهای معماری در بخش مسکونی و بخش شرقی قلعه‌بسطام با استفاده از روش مغناطیس‌سنجی به منظور شناخت بهتر از محوطه اورارتویی قلعه‌بسطام است. بخش‌هایی از محدوده محله مسکونی قلعه‌بسطام در قبل از انقلاب توسط هیأت آلمانی به سرپرستی «ولفرام کایس» موردکاوش قرار گرفته بود که آثار و بقایای فرهنگی به دست آمده در این محدوده نشانگر اهمیت محل ازمنظر مطالعات باستان‌شناسی است. به جهت اهمیت این محدوده و از آنجایی که بخش عمده‌ای از این محل هنوز کاوش نشده و بکر باقیمانده است، برای شناسایی معماری این بخش و بخش شرقی از روش مغناطیس‌سنجی استفاده گردیده است.
پرسش‌های پژوهش: پرسش‌های مطرح‌شده در این پژوهش عبارتست‌از: 1- با کمک مطالعات مغناطیس‌سنجی می‌توان پیچیدگی‌های معماری در بخش محله مسکونی را مشخص نمود؟ 2- فضاهای معماری در تپه شرقی بر چه اساسی بوده است؟
روش پژوهش: روش انجام این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای و بررسی میدانی است. در بخش میدانی در ابتدا جهت تعیین حدود محوطه و مکان‌یابی آثار معماری موجود در محوطه‌های مورد مطالعه از بررسی آرکئوفیزیکی به روش مغناطیس‌سنجی با استفاده از دستگاه «مگنتومتر پروتون» ساخت شرکت ژئوماتریکس با دقت یک نانوتسلا استفاده شد؛ بدین ترتیب که داده‌های مغناطیسی در شبکه‌های منظم با فاصله 5/2 متر در امتداد شمال، جنوب و شرق برداشت شدند، تعداد کل صفحات مورد بررسی در این پژوهش 67 منطقه است. در مرحله بعد طبق نتایج به دست آمده از نقشه مغناطیس‌سنجی در قسمت‌هایی از محوطه مورد مطالعه با هدف شناسایی معماری عملیات گمانه‌زنی انجام شد.
پیشینه تحقیق
محوطه اورارتویی قلعه‌بسطام ابتدا توسط ولفرام کلایس، معمار و باستانشناس آلمانی در طی سال‌های 1979 – 1968 م. مورد کاوش باستانی قرار گرفت (Kleiss, 1990: 177) که نتایج کاوش‌های خود را در دو تک‌نگاره چاپ و منتشر کرد. کاوش‌های او در قلعه‌بسطام به‌مدت 10 سال از مهمترین اقدامات در حوزه اورارتوشناسی به شمار می‌رود. آثاری که کایس معرفی می‌کند عبارتنداز دژ میانی به مساحت 130 × 200 مترمربع، که دارای اهمیت اقتصادی و مذهبی بوده است. در این قسمت صفه‌ای مسطح به دست آمده که بنابر کتیبه که نام «هالدی» را بر خود داشت این قسمت را معبد دانستند (کلایس، 1354: 36 – 32؛ کلایس، 1348). با شروع انقلاب اسلامی در ایران، ادامه کاوش‌ها در این محل برای یک مدت طولانی متوقف شد تا اینکه در سال 1377 ه.ش. «حمید
خطیب‌شهیدی» اقدام به بازدید مجدد از این محل جهت ادامه کاوش‌های باستان‌شناسی کرد (بیوتروفسکی، 1383؛ KhatibShahidi & Biscione, 2005). ادامه این کاوش‌ها در سال 1378 ه.ش. شروع شد و در سال بعد از آن نیز ادامه پیدا کرد. در اواخر سال 1393 ه.ش. با تشکیل «پایگاه ملی اورارتورشناسی بسطام» در محل قلعه‌بسطام مطالعات علمی-پژوهشی و حفاظتی آن آغاز گردید. این مطالعات در ابتدا بر حفاظت و مرمت بخش‌های مختلف قلعه جهت صیانت و محافظت از این مجموعه تأ کید داشت (شیرزاده، 1394). نظربه اهمیت محوطه و لزوم استفاده از فناوری‌های روز دنیا در کاوش‌های باستان‌شناسی، در این پژوهش سعی شده است با کمک بررسی‌های مغناطیس‌سنجی بخش‌های از معماری بخش محله مسکونی و شرقی قلعه‌بسطام مورد مطالعه قرار گیرد.
سابقه استفاده از مغناطیس‌سنجی در باستان‌شناسی به دهه 50 و 60 م. برمی‌گردد که می‌توان به مطالعات «آیتکن» اشاره کرد (Aitken, 1958). با تکامل مغناطیس‌سنج‌ها این فرآیند، سرعت بیشتری گرفت، به گونه‌ای که در مدت زمان کمتر می‌توانستند مساحت بیشتری از یک محوطه باستانی را موردکاوش قرار دهند (Alldred, 1964)؛ همچنین «تیت» و «مولینز» (Mullins & Tite, 1971) نشان دادند که به کمک روش مغناطیس‌سنجی می‌توان آثار قدیمی و باستانی معماری زیرزمین را شناسایی کرد. «هس» و همکارانش از روش‌های مغناطیسی و مقاومت ویژه الکتریکی با قدرت تفکیک مکانی زیاد برای بررسی محوطه باستانی «لوما آلتای» مکزیک استفاده کردند (Hesse et al., 1997) در دو دهه اخیر به واسطه تکامل صافی‌ها، روش‌های پردازشی و امکان متعادل‌سازی ناهنجاری‌ها با دامنه‌های بزرگ و کوچک، موجب افزایش استفاده از روش مغناطیس‌سنجی در باستان‌شناسی شده است که ویژگی آن ترکیبی از قدرت تفکیک فضایی بالا و پوشش گسترده منطقه است (Gaffiney et al., 2000).
در ایران نیز از سال 1353 ه.ش. تا کنون محوطه‌های باستانی بسیاری با استفاده از روش مغناطیس‌سنجی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. برای اولین بار محوطه باستانی شوش توسط «هس» مورد بررسی مغناطیس‌سنجی قرار گرفت (Perrot, 2010). از محوطه‌های دیگر می‌توان از چغازنبیل (امین‌پور، 1380)، بررسی‌های باستان‌ژئوفیزیکی در پیرامون تختگاه تخت‌جمشید (محمدخانی، 1383)، کاوش‌های باستان‌شناختی در پاسارگاد و دشت‌مرغاب (محمدخانی، 1396)، بررسی‌های ژئوفیزیکی دهانه غامان سیستان توسط هیأت ایرانی از سال 1390 تا 1392 ه.ش (Mohammadkhani, 2014)، بررسی‌های باستان‌شناختی شهرسوخته توسط هیأت ایرانی به سرپرستی «کورش محمدخانی» در سال 1391 ه.ش. (Mohammadkhani, 2018) دیوار بزرگ گرگان توسط هیأت مشترک ایرانی انگلیس (Mohammadkhani, 2014)؛ محمدخانی، 1383) پژوهش‌های باستان‌شناسی و باستان‌ژئوفیزیکی در قره کلیسا (خان‌محمدی، 1391)، و بررسی‌های باستان‌سنجی تپه حصار با استفاده از روش‌های گرانی‌سنجی و مغناطیس‌سنجی (سرلک و آقاجانی، 1395) نام برد. نتایج حاصل از این بررسی‌ها برای مکان‌یابی آثار زیر سطحی، انتخاب جای گمانه جهت کاوش و هدفمند کردن کاوش‌ها مورداستفاده قرار گرفته است.

موقعیت منطقه و محوطه مورد بررسی

استان آذربایجان‌غربی در حدفاصل 35 درجه و 58 دقیقه تا 39 درجه و 46 دقیقه عرض‌شمالی از خط استوا و 44 درجه و 3 دقیقه تا 47 درجه و 23 دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ قرار گرفته است. شهرستان چایپاره با وسعتی درحدود 950 کیلومتر مربع در شمال این استان واقع‌شده که از دو بخش مرکزی و حاجیلار و چهار دهستان به نام‌های حاجیلار شمالی و جنوبی، چورس و بسطام تشکیل شده است (شیرزاده، 1397)، (تصویر 1).
از نظر توپوگرافی منطقه‌ای، شهرستان چایپاره از دو چهره طبیعی کوهستان (در جهات جنوبی، شرقی و غربی) و دشت (در مرکز شهرستان) تشکیل شده است. سلسله کوه‌های موسوم به «کوه‌کمر» و سفرداغی جهت جنوبی و جنوب‌غربی شهرستان را دربر گرفتند. رودخانه موسوم به «آغ‌چای» که از سلسله کوه‌های مرزی ایران و ترکیه سرچشمه می‌گیرد، از جهت غرب وارد شهرستان شده و پس از عبور از میان دشت قره‌ضیاءالدین و مشروب ساختن زمین‌ها و باغات کشاورزی مرکز شهرستان در جهت شرق و پس از طی مسافتی به رودخانه ارس می‌پیوندد. آب وهوای این شهرستان در فصول بهار و تابستان معتدل و در فصل‌های پاییز و زمستان سرد، همراه با ریزش باران و برف است.

موقعیت جغرافیایی چاپیاره و قلعه‌بسطام در آذربایجان‌غربیتصویر 1. موقعیت جغرافیایی چاپیاره و قلعه‌بسطام در آذربایجان‌غربی (شیرزاده، 1397: 43 – 25)

منابع آب شهرستان، شامل رودخانه‌های فصلی، چشمه‌های آب، چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق و رودخانه آغ‌چای است (Kroll, 1972: 292). بخش مرکزی چایپاره با مساحتی درحدود 627 کیلومترمربع، بخش‌هایی از جنوب و غرب را احاطه کرده که روستای بسطام جزو این بخش محسوب می‌شود. محوطه اورارتویی بسطام در 9 کیلومتری غرب شهر قره‌ضیاءالدین در چایپاره واقع شده است (تصویر 2).

نقشه قلعه‌بسطامتصویر 2. نقشه قلعه‌بسطام (Kliess, 1980: 136)

اورارتوها در حدود قرن نهم تا ششم قبل از میلاد بر نواحی که امروزه ارمنستان، ترکیه و شمال‌غرب ایران نام‌گرفته حکومت می‌کردند. «اورارتو» در سنگ‌نوشته‌ها به شکل «Ur-ar-tu» یا «U-ra-ar-tu» آورده شده است(Salvini, 2002: 58). قدیمی‌ترین کتیبه پادشاهان اورارتویی متعلق به «ساردوری» پسر «لوتیپری» در وان است که به زبان آشوری نوشته شده، اما اولین کتیبه به زبان اورارتویی متعلق به کتیبه «ایشپویتی» پسر «ساردوری» است (میلیکشویلی، 1387: 26 – 25). اورارتوها خود را «بیانیلی» می‌نامیدند (Belli, 2003-2004a: 51; Wilhelm, 2002: 119)؛ اما در متون آشوری با نام سرزمینهای «نائیری» معرفی شده‌اند که توسط ساردوری، پسر لوتیپری بنا شده است (پیوتروفسکی، 1383: 84)، بنا به گفته «زیمانسکی،» اورارتو شامل سواحل سه دریاچه وان، سوان و ارومیه محدود می‌شود (Zimansky, 1995: 104). آنها در ترکیه، ایران، عراق و ارمنستان فعلی آثاری از خود برجای گذاشتند (Biscione, 2009: 2). «بلی» معتقد است سرزمین اورارتو از شمال به ماوراءقفقاز، از شرق به شمال‌غرب ایران، از غرب به فرات و از جنوب به جنوب‌شرق کوه‌های توروس می‌رسد (Belli, 2003-2004b:13). درواقع درحدود 800 ق.م. مناطق جنوب‌غرب، غرب، شمال‌غرب و شمال‌شرق دریاچه ارومیه جزو قلمرو اورارتوها به شمار می‌آمده است (کلایس، 1388: 27). از محوطه‌های معروف اورارتویی در ایران می‌توان به «گیجلر»، «ارسلان‌قلعه»، «بویوک‌قلعه»، «آق‌قلعه» (Kroll, 2011: 150-152) و «قلعه‌بسطام» اشاره کرد (پیوتروفسکی، 1383: 355). بنابر کاوش‌های انجام‌شده در قلعه‌بسطام می‌توان بیان کرد که این قلعه از چند بخش مختلف تشکیل شده که شامل: پایین‌قلعه، میان‌قلعه، بالا قلعه و محله مسکونی است (تصویر 3).

عکس هوایی قلعه اورارتویی بسطامتصویر 3. عکس هوایی قلعه اورارتویی بسطام (www.google earth.com)

پایین‌قلعه در جنوب محوطه بسطام قرار دارد و شامل دروازه جنوبی به عنوان اصلی‌ترین ورودی به داخل قلعه است. فضاهای مرتبط با این دروازه شامل: اتاق نگهبانی، اسلحه‌خانه، انبار آذوقه و تالار ستون‌دار است. در جلو دروازه جنوبی، جاده سنگ‌فرشی به دست آمده که هیأت آلمانی آن را به دوره اورارتویی نسبت داده‌اند؛ اما با کاوش مجدد در این بخش توسط هیأت ایرانی مشخص شد که کف جاده اورواتویی 50 تا 60 سانتی‌متر پایین‌تر از کف فوق‌الذکر است (شیرزاده، 1397)، در میان‌قلعه معبد خدای «خالدی» و انبار ذخیره مایعات قرار داشته (Forbes, 1983: 71-96) و بالاقلعه احتمالا محل کار و اقامت حکمران بوده است (تصویر 4).

محله مسکونی

محوطه مسکونی بسطام در قرن هفتم قبل از میلاد در محدوده‌ای به مساحت 400 × 600 متر در دامنه قلعه استقرار یافته و از جنوب به بنای تالارهای دروازه شمالی قلعه محدود می‌شود.

بخش هایی از پایین قلعه، میان قلعه و بالا قلعهتصوير ۴. بخش هایی از پایین قلعه، میان قلعه و بالا قلعه (نگارندگان، ۱۳۹۷)

این بخش در دشت قرار دارد و فاقد دیوار محصورکننده است (کلایس، ۱۳۴۸). در غربی ترین قسمت محله مسکونی، کاخی برای حکمران در دست ساخت بوده که نیمه تمام مانده است. هیأت آلمانی از این قسمت یک ساختمان ناتمام به عنوان خانه شمالی و بخشی از یک مجتمع مسکونی را کاوش نموده‌اند (شیرزاده، ۱۳۹۷)، (تصویر۵).

نمای کلی محله مسکونیتصویر ۵. نمای کلی محله مسکونی (نگارندگان، ۱۳۹۷)

بحث و تحلیل یافته ها در سال ۱۳۹۵ ه.ش. بعد از اینکه تفاهم نامه ای میان دانشگاه ایستبورگ» اتریش و «پژوهشکده باستان شناسی» منعقد گردید، کار مطالعات باستان شناسی و مغناطیس سنجی در قلعه بسطام آغاز گردید. مطالعات مغناطیس سنجی در قلعه بسطام باتوجه به اهمیت شناسایی ساختار معماری محله مسکونی در دو بخش محله مسکونی و قسمت شرقی قلعه انجام شد (تصویر۶).

محدوده عملیات مغناطیس سنجی در قلعه بسطامتصویر ۶، محدوده عملیات مغناطیس سنجی در قلعه بسطام (136 :1980 ,Kliess)

مساحت مورد بررسی شامل پنج هکتار است (تصویر ۷) که چهار هکتار بخش محله مسکونی و یک هکتار از بخش شرقی را دربر می گیرد. این محدوده از جهات غربی و جنوبی به وسیله ارتفاعات بلند و در جهات شمالی و شرقی با زمین ها و باغات کشاورزی محصور شده است.
در بخش مسکونی به واسطه وجود قطعات متعدد و بزرگ سنگ، امکان ایجاد صفحات ۲۵×۵۰ متر به صورت یکنواخت وجود نداشت؛ به همین دلیل از میان ۵۶ صفحه ای که در این بخش کار شد، برخی صفحات اندازه های متفاوتی دارند؛ از جمله این موارد می توان به صفحه های ۳۳ و ۲۵ در جهت جنوبی و صفحه های ۱۴ و ۱۴a در سمت غرب اشاره کرد (جدول 1).

نقشه مغناطیسی محوطه مسکونی و قسمت شرقی قلعه بسطامتصویر ۷. نقشه مغناطیسی محوطه مسکونی و قسمت شرقی قلعه بسطام (نگارندگان، ۱۳۹۷)

جدول ۱. نتایج عددی صفحات بررسی شده توسط دستگاه ژئومغناطیسی در بخش محله مسکونی نگارندگان، ۱۳۹۷)نتایج عددی صفحات بررسی شده توسط دستگاه ژئومغناطیسی در بخش محله مسکونی نگارندگان

نتایج به دست آمده از بررسی‌های مغناطیس سنجی در بخش محله مسکونی نشان می‌دهد، صفحه‌های شمالی بخش مسکونی فاقد ساختار معماری هستند (تصویر ۸). طبق نتایج مغناطیس سنجی در این بخش گمانه‌های کاوش باستان شناسی ایجاد شد و هیچگونه آثار معماری و داده فرهنگی در این قسمت به دست نیامد (تصویر ۹).

نتایج مطالعات مغناطیس سنجی محوطه های مورد مطالعه قلعه بسطامتصویر ۸. نتایج مطالعات مغناطیس سنجی محوطه های مورد مطالعه قلعه بسطام (نگارندگان، ۱۳۹۷)

گمانه های شمالی محوطه مسکونیتصویر ۹. گمانه‌های شمالی محوطه مسکونی (نگارندگان، ۱۳۹۷)

در ادامه با بررسی‌های انجام شده از سمت شمال به جنوب کانال آبی مشاهده می‌شود که این کانال توسط مردم روستای بسطام ایجاد شده است. این کانال از صفحه ۴۵ در جهت شمالی محوطه شروع شده و در سمت جنوب به صفحه ۱۴ می رسد (تصویر ۱۰).

نقشه مغناطیسی بررسی های انجام شده در جنوب محوطه مسکونی قلعه بسطام

نتایج تحقیقات در بخش های میانی محوطه مسکونی نشان دهنده وجود ساختارهای معماری منظم و با تراکم بالا در این بخش است. در اکثر صفحه‌های کارشده در این قسمت شاهد فضاها و ساختارهای معماری هستیم. فضاهای معماری این بخش در جهت شرقی-غربی دارد که در امتداد هم گسترش یافته‌اند و از قطعات سنگ در ابعاد بزرگ و متوسط باملات گل در ساخت فضاهای معماری این بخش استفاده شده است. در این بخش از قلعه، فضاهای مسکونی و مجتمع‌های واحد و یکسانی مشاهده می‌شود و در برخی از تصاویر درها و هم چنین مسیر ورود به خانه‌ها نیز قابل مشاهده و بررسی است و احتمالا این بخش به عنوان مکانی برای امور اداری و هم چنین سکونت طبقه متوسط جامعه اورارتویی درنظر گرفته شده است. طبق نتایج مغناطیس سنجی در این محوطه فضاهای معماری مورد کاوش قرار گرفتند که در نقشه ذیل قسمت‌های کاوش شده با رنگ قرمز از دیگر خطوط قابل شناسایی هستند (تصویر۱۱).
طبق نتایج مغناطیس‌سنجی در گمانه باستان شناسی ایجادشده سازه سنگی دیوار مانندی نمایان شد که به صورت مورب در جهت شمال غربی-جنوب شرقی امتداد داشتند و نحوه چیدمان سنگ‌های به کاررفته در این سازه منظم و هندسی است. جنس سنگ‌ها از نوع آهکی و دارای ابعاد متفاوتی بین ۴۰×۶۰×۶۰ تا ۱۷۶۱۲× ۲۵ سانتی متر است. احتمالا از سنگ‌های بزرگ برای تشکیل کالبد اصلی سازه و از سنگ‌های کوچک تر برای پرکردن فضای خالی مابین سنگ های بزرگ‌تر استفاده می‌کردند (تصویر ۱۲).
در سمت جنوبی بخش پایین قلعه و در امتداد روستای بسطام، بقایایی از لایه‌های خاکستر و هم چنین کف، سنگ‌فرش شده دیده می‌شود که نشان‌دهنده وجود لایه‌های استقراری در این جهت از قلعه است. امروزه این لایه‌های استقراری در داخل بافت مسکونی روستا قرار دارند.

، ساختارهای معماری مشخص شده در کاوش محوطه مورد بررسیتصویر ۱۱، ساختارهای معماری مشخص شده در کاوش محوطه مورد بررسی (نگارندگان، ۱۳۹۷)

تصوير و طرح گمانه های ایجاد شده در محوطه مسکونی قلعه بسطامتصویر ۱۲. تصوير و طرح گمانه های ایجاد شده در محوطه مسکونی قلعه بسطام (نگارندگان، ۱۳۹۷)

در سمت غرب قلعه و در امتداد رودخانه آغ‌چای بخشی از بقایای کانال آبرسانی دیده می‌شود که نشان دهنده استفاده ساکنان قلعه جهت تأمین آب موردنیاز از رودخانه آغ‌چای، از کانال آبرسانی استفاده می‌کردند. مصالح به کار رفته در ساخت این کانال قطعات سنگ با ملات گل و آهک است. قسمت شرقی قلعه در سه جهت شمالی، غربی و شرقی مورد بررسی مغناطیس‌سنجی قرار گرفت؛ در این بخش از میان ۱۱ صفحه مورد مطالعه، ۸ صفحه دارای ابعاد ۲۵×۵۰ متر و دیگر صفحات به جهت اتصال به مجموعه کاوش شده دارای ابعاد متفاوتی هستند (جدول ۲).

جدول ۲. نتایج عددی صفحات بررسی شده توسط دستگاه ژئومغناطیسی در بخش شرقی قلعه نگارندگان، ۱۳۹۷). نتایج عددی صفحات بررسی شده توسط دستگاه ژئومغناطیسی در بخش شرقی قلعه نگارندگان

محدوده بررسی مغناطیس سنجی و کاوش شده در شرق قلعه بسطامتصویر ۱۳. محدوده بررسی مغناطیس سنجی و کاوش شده در شرق قلعه بسطام (نگارندگان، ۱۳۹۷)

نتایج بررسی های مغناطیس سنجی در این بخش نشان دهنده ساختارهای منفرد معماری است. کاربرد این بناها به عنوان انبار و یا سکونت‌گاه طبقات پایین جامعه مطرح است. برای تشخیص کاربرد این فضاها از طریق اجزاء ساخته شده آن مثل: نشیمن‌گاه ، کف سازی، حوضچه آب، خمره های آذوقه و یافته های دیگر می‌توان استفاده کرد (تصویر ۱۳).
با بررسی معماری در مناطق شمال غرب ایران در دوره اورارتو می توان بیان کرد معماری اورارتوها به دو گونه بوده است که عبارتنداز: معماری صخره ای و معماری آزاد. منظور از معماری صخره ای محوطه هایی است که محدوده فضایی آن ها به وسيله حصار و برج و بارو از دیگر فضاها جدا می شوند و به دلیل متمرکز بودن مناسبات و ابزار تولید و راهبرد تدافعی ایجاد شده اند. معیشت در این گونه استقرارگاه ها براساس کشاورزی، تولیدات صنعتی و فعالیت های خدماتی است. این نوع معماری در تمامی قلعه های نظامی اورارتویی قابل مشاهده است (حاجی زاده، ۱۳۷۴: ۱۷۱). گونه دیگر معماری، معماری آزاد است که فاقد سامانه تدافعی است. شکل گیری آنها براساس ناهمواری ها مانند دره، تپه و رودخانه است و بیشتر در سطح دشت و در نزدیکی قلعه نظامی شکل گرفته اند و بدین گونه نیازی به احداث حصار نداشتند (حاجی زاده، ۱۳۷۴: ۱۷۲). حال باتوجه به نتایج مغناطیس سنجی و گمانه های باستان شناسی می توان بیان کرد محوطه مسکونی قلعه‌بسطام فاقد هرگونه استحکامات دفاعی است و در زیرمجموعه معماری آزاد محسوب می شود که وابسته به تأسیسات نظامی قلعه است.

نتیجه گیری

یکی از دوره های فرهنگی مهم هزاره اول قبل از میلاد در منطقه شمال غرب ایران، دوره اورارتویی است که طبق نتایج به دست آمده از بررسی های متعددی که توسط هیأت آلمانی به سرپرستی ولفرام کلایس در منطقه انجام شد، اورارتوها به صورت متراکم در این منطقه سکونت داشته اند. معماری اورارتوها به دو دسته معماری صخره ای و معماری آزاد تقسیم می شوند. معماری صخره ای که شامل معماری قلاع است، بیشتر شناسایی و معرفی شده اند، ولی درمورد معماری محوطه های مسکونی که زیرمجموعه معماری آزاد به حساب می آیند و در نزدیکی قلعه ها و دردشت برپا می شدند، اطلاعات کمی وجود دارد. قلعه بسطام یکی از سه قلعه مهم اورارتویی است که از نظر وسعت و بزرگی با دو قلعه وان و توپراغ قلعه قابل قیاس است و به جهت واقع شدن در شرق امپراتوری در مطالعات اورارتوشناسی دارای اهمیت بسیاری است. نتایج حاصل از بررسی مغناطیس سنجی و عملیات گمانه زنی در دشت قلعه بسطام نشان می دهد در قرن ۷ ق.م. در محوطه مسکونی، خانه هایی با طرح های فشرده و نزدیک به هم به صورت مجموعه خانه های شخصی با نقشه مستطیل شکل ساخته شده و جهت خانه ها بنابر اقلیم منطقه در جهت شرقی- غربی در امتداد هم گسترش یافته است؛ همچنین وجود بناهایی تک واحدی نشان دهنده سکونت طبقات پایین جامعه در محوطه شرقی بوده و یا به عنوان انبار استفاده می شده که با انجام کاوش در سال های آتی می توان کاربرد قطعی آنها را مشخص نمود. درنهایت با توجه به این امر که محوطه فاقد استحکامات دفاعی و برج و بارو است، می توان گفت محوطه مسکونی قلعه بسطام سکونت‌گاهی برای غیرنظامیان به شمار می آمده است.

سپاسگزاری

در پایان نویسندگان از اعضاء تیم کاوش قلعه بسطام به سرپرستی «غلام شیرزاده» و «دانشگاه اینسبورگ» اتريش صمیمانه سپاسگزاری میکنند که بدون کمک و همکاری آن ها اجرای این کار پژوهشی امکان پذیر نبود.

کتابنامه

– امین پور، بابک، (۱۳۸۰). «کاربرد روش های ژتوفیزیک اکتشافی در باستان شناسی و نمونه ای از اجرای روش مغناطیس سنجی در اطراف معبد چغازنبیل». مجله باستان پژوهی، شماره ۸، صص:۶-۹.
– پیوتروفسکی، بوریس، (۱۳۸۳). تمدن اورارتو. ترجمه حمید خطیب شهیدی، تهران: اندیشه نو.
– حاجی زاده ، کریم، (۱۳۷۴). «بررسی استقرارهای اورارتویی در شمال غرب ایران (۹۰۰-۷۰۰ ق.م.)». پایان‌نامه کارشناسی ارشد باستان شناسی، دانشگاه تربیت مدرس (منتشرنشده).
– خان محمدی، بهروز، (۱۳۹۱). «پژوهش های باستان شناسی و باستان ژئوفیزیکی در قره کلیسا»، فصلنامه فرهنگی پیمان، شماره ۶۰، سال ۱۶، صص: ۱۰۷-۹۷.
– سرلک، بهزاد؛ و آقاجانی، حمید، (۱۳۹۵). «بررسی های باستان سنجی در تپه حصار دامغان با استفاده از روش های گرانی سنجی و مغناطیس سنجی». دو فصلنامه پژوهه باستان سنجی، سال ۲، شماره ۲، صص: ۳۴-۱۹.
– شیرزاده، غلام، (۱۳۹۴). «گزارش کلوش های باستان شناسی محوطه اورارتویی قلعه بسطام» . ارومیه: مرکز اسناد اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی (منتشرنشده).
– شیرزاده، غلام، (۱۳۹۷)، «گزارش کاوش های باستان شناسی محوطه باستان شناسی قلعه بسطام و چورس». ارومیه: مرکز اسناد اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی (منتشرنشده).
– کلايس، ولفرام ، (۱۳۴۸). «معماری اورارتو». ترجمه غلامعلی همایون. بررسی های تاریخی، شماره ۲۲، صص: ۳۱۲-۲۸۹.
– كلايس، ولفرام، (۱۳۵۴). حفریات سال ۱۳۹۰ در قلعه اورارتویی بسطام (روزا هینیلی). گزارش های باستان شناسی در ایران. هیأت باستان شناسان آلمانی، ترجمه سروش حبیبی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
– کلايس، ولفرام ، (۱۳۸۸). آذربایجان، باستان شناسی آذربایجان از دوره اورارتو تا شروع اشکانی. ترجمه محمد فیض خواه و صمد عليون، تبریز، اختر.
– محمدخانی، کورش، (۱۳۸۳). «کاربرد روشهای ژئوفیزیک اکتشافی در باستان شناسی (آرکئو ژئوفیزیک مطالعه موردی بررسی مغناطیس سنجی در تخت جمشید و پاسارگاد». پایان نامه کارشناسی ارشد باستان شناسی، دانشگاه تربیت مدرس (منتشرنشده).
– محمدخانی، کورش، (۱۳۹۶). «فصل دوم، سوم و چهارم فعالیت های باستان شناسی و علوم باستان شناختی هیأت مشترک ایران – فرانسه در پاسارگاد و دشت مرغاب». شانزدهمین گردهم آیی سالانه باستان شناسی ایران. تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، صص: ۴۲۴ – ۴۲۱.
– محمدخانی، کورش؛ و نظيف، سمانه، (۱۳۹۷). «معرفی محوطه باستانی شهر سیبه – کوخرد، براساس داده های حاصل از بررسیهای آرکئو ژئوفیزیک و باستان شناسی». دو فصلنامه پژوهه باستان سنجی. دوره ۴، شماره ۲، صص: ۱۹-۱.
– محمدخانی، کورش، (۱۳۸۸). «بررسیهای آرکئوژئوفیزیک: مزایا و محدودیت ها». مجموعه مقالات اولین کنفرانس ملی دوسالانه باستان شناسی و تاریخ هنر ایران، دانشگاه مازندران، صص:.۲۵۶۸ -۲۵۷۵.
– میلیکشویلی، گئورکی، (۱۳۸۷). زبان اورارتو. ترجمه حمیده بحرائیان، تهران: مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی پازینه

– Aliken, M. J., (1958). “Magnetic Prospecting, I – the Water Newton Survey”. Archaeometry, No. 1, Pp: 24-29

– Allderd, J. C., (1964). “A fluxgate gradiometer for archaeological surveying”. Archaeometry, No. 7 (1), Pp: 14-19

– Belli, O., (2003-2004a). “Historical development of the kingdom of Urartu”. Urartu: war and aesthetics, Istanbul: YapiKredi Cultural Activities.

– Belli, O., (2003-2004b). “Research into the history of Urartu”. Urartu: Savaşveestetik (Urartu: War and Aesthetics), Istanbul: YapiKredi Cultural Activities.

– Biscione, R. (2009). Proposal of archaeological research programs in Iran, 1. Azerbaijan (The South-Eastern and Eastern borders of the Urartian Kingdom in Iran, Rome: Istituto di Studi SulleCivilta ‘Dell’EgeoedelVicino Oriente..

– Fores, T. B., (1983). Urartian architecture. (BAR Internatinal series 170), Oxford.

– Gaffney, C. F.; Gater, J. A.; Linford, P.; Gaffney, V. L. & White, R., (2000). “Large scale systematic fluxgate gradiometer at the Roman city of Worcester”. Archaeological Prospection, No. 1(2), pp: 81-99.

– Heses, A, Barba, L, Link, K, & Ortiz, A., (1997). “Amagnetic and electrical study of archaeological structures at Loma Alta, Michoacan, Mexico”. Archaeological Prospection, No. 4(2), Pp: 53-67.

– Khatib Shahidi, H. & Biscione, R., (2005). “Iranian-Italian archaeological survey in Eastern Azerbaijan”. In: Orh international annual symposium at Iranian Archaeology (Archaeological reports), Vol. 2, Pp: 25-34.

– Kleiss, W. (1990). “Bastam”. Encyclopeidia Iranica, Ehsan Yarshater (ed), Vol. IV., Pp: 175-7, London and New York: Routledge and Kegan

– Kroll, S. E., (1972). “Excavations at Bastam Iran”. Archaeology (XXV), No. 4. Pp: 292-297.

– Kroll, S. E., (2011). “Urartian cities in Iran”. Urartu (Transformation in the east), Kemalettin Koroglu & Erkan Konyar (eds.), Istanbul: YapiKredi Yayinlan.

– Mohammadkhani, K. (2014). “Étude de l’urbanisme des villes achéménides: reconnaissances de surface et prospection géophysique à Dahaneh-e Gholaman (Sistan, Iran)”. Thèse de doctorat en Langues. Universite de Lyon 2.

– Mohammadkhani, K., (2018). “Geo-Magnetic Survey at Shahr-iSokhta”. The 11th International Congress on the Archaeology of the Ancient Near East (ICAANE) 03-07 April 2018, Ludwig-Maximilians-Universitat Munich, Germany.

-Perrot, J., (2010). Le Palais de Darius à Suse: une résidence royale sur la route de Persépolis à Babylone. Presses de l’Université de Paris-Sorbonne, Paris.

– Salvini, M., (2002). “Nel regno di Urartu”. Archeo, No. 18/2, Pp: 56-89.

– Tite, M. S. & Mullins, C., (1971). “Enhancement of the magnetic susceptibility of soils on archaeological sites”. Archaeometry, No. 13 (2), Pp: 209-219.

– Wilhelm, G., (2002). Urartian. The Cambridge encyclopedia of the World’s ancient languages, Cambridge.

– Zimansky, P., (1995). “Urartian material cultures as state assemblage: An anomaly in the archaeology of empire”. Bulletin of the American School of Oriental Research 299/300, The archaeology of Empire in Ancient Anatolia, Aug-Nov, American School of Oriental Research.

– www.Google earth.com)

[ 0 0]


فیوچر Advance راحتی جابجایی با ابزاری حرفه ای

جزئیات بیشتر

فیوچر 2020 اقتصادی اما پیشرفته

جزئیات بیشتر

Advance Pro فوق حرفه‌ای و منحصر بفرد

جزئیات بیشتر

دریافت مشاوره رایگان و استعلام قیمت محصولات